20 ماهگی پری کوچولوی مامان
میگم که بدونی تو آروم جونی
من عاشقت هستم میگم که بدونی
تک ستاره آسمون عشقمون
پری کوچولوی مامان
ماهگیت مبارک
سلام سلام به همه دوستای گلم و دختر شیرین تر از عسلم خوبین ؟خوشین؟
مامانی ببخشید اینقدر با تاخیر مطالب مربوط به ماهگردتو مینویسم اخه چند وقتی بود نت مون قطع بود یا اگه هم وصل میشد اونقدر قطع و وصل داشت که عملا نمیشد وارد هیچ سایتی شد.تا اینکه الان فرصتی پیش اومد تا مطالب وبلاگتو بنویسم.
اینروزا بیشتر به کلماتی که در مکالمه روزانه ما بزرگترها رد و بدل میشه توجه میکنی و سعی میکنی بیشترشون رو تکرار کنی. برای درست کردن جملات بیشتر روی افعال و صفات تاکید داری و چنان با عشوه و ناز ادا میکنی که همون لحظه من بابایی می خواییم درسته قورتت بدیم. مثل تموم شد – خاموش شد – ببین – نگاه کن – مامانی بیا – اب بده – این کیه - پاشو و خیلی کلمات و جملات دیگه که بیشترشون یادم نیست.
تو این ماه به برنامه رنگین کمان که از شبکه تهران پخش میشه علاقه نشون میدی و اسمشو گذاشتی پنگول ( اسم گربه این برنامه ) و هر روز ظهر براتTV رو روشن میکنم تا این برنامه رو ببینی ، از آهنگها و دست و هورا کشیدن بچه ها خیلی خوشت میاد و حسابی ذوق میکنی.
کلا توجه ات نسبت به برنامه ها و اهنگهای کودکانه بیشتر شده و با علاقه و توجه کامل میشینی نگاه میکنی .از سی دی های مورد علاقه ات هم بی بی انیشتن فارسی و ترانه های خاله ستاره است ( یه موقع هایی که حوصلت از بازی سر میره میای پیشم و میگی " ستاره " یعنی سی دی رو برات بزارم تا نگاه کنی . یا وقتی برنامه تلویزونی یا سی دی تموم میشه میای میگی " تموم شد" " خاموش " )
عزیزکم علاقه ات به بچه ها خیلی زیاده و تا بچه ای رو تو خیابون یا پارک میبینی ذوق میکنی و نی نی گویان میری طرفش ( قربون دختر اجتماعیم برم ) و تا بهت میگیم شایلین دست بده مثل خانم دستتو دراز میکنی و سعی میکنی باهاش دوست بشی موقع خداحافظی هم هم براش بای بای میکنی.
در در رو خیلی دوست داری و تا اسمشو میاریم میدویی میری دم در تا برات در رو باز کنیم و به قول خودت بری " تاتان " کنی ( قدم زدن ) .
عصرها که هوا خوبه 3تایی باهم میریم پارک خانواده و اونجا حسابی بازی و بدو بدو میکنی اما مشکل کار اینجاست که موقع سوار شدن به ماشین همش گریه و بیقراری میکنی و دلت می خواد تا هروقت که شده راه بری و این وسط اصلا خسته نمیشی و تا بغلت میکنیم میگی " پایین پایین " قربون دختر ورزشکارم برم که اصلا خسته نمیشه و پا به پای بزرگترها راه میره .( البته جای توضیح داره که پیاده روی شما فسقلی قانون خط مستقیم و اصلا عقب گرد نداره ، هر قدر هم بگیم که بیا از این ور بریم فقط و فقط راهی رو که در پیش گرفتی رو میری)
نفس مامان تو این ماه شمارش اعداد از 1 تا 10 رو هم بلد شدی و میتونی کامل و واضح و به ترتیب بشماری.
از سرگرمی های روزانه مامان و عسلک خوندن شعر " اتل متل " و بعی بعی میگه " و یه توپ دارم قل قلی "هستش که خیلی دوست داری . بیشتر کلمات شعر رو حفظ شدی و میتونی بگی.سرگرمی دیگه مون خوندن کتاب قصه هست ، سعی میکنم قصه هایی برات بخونم که کوتاه باشه و حوصلت سر نره داستان بعضی از کتاب قصه ها مثل خرسی آروم باش و خرسی مهربون رو از حفظی و وقتی برات میخونم تند تند ورق میزنی تا به قسمت مورد علاقه داستان برسی .
تو این ماه احساسات پاک و خالص کودکانه ات رو به من و بابایی نشون میدی . مثلا یک دفعه میای بغلمون میکنی و بهمون میگی فدات یا وقتی بهت میگم برو بابایی رو بوس و بغل کن میری از ته دل یه بوس میدی و میای ( مامان به قربون دل پاکت بره که تو این ماه بوس کردن رو یاد گرفتی ) وقتی میگم مامانی رو محکم بغل کن چنان لذت و آرامشی از بغل کردن دخترم بهم دست میده که انگار مهم ترین کار دنیا رو انجام داده. تا ماه قبل وابستگیت به مامانی رو زیاد بروز نمیدادی اما این ماه تا خسته و بی حوصله میشدی یا بدنت جایی میخورد و یکم درد میگرفت گریه کنان میومدی بغلم و تا من بوست میکردم فوری میخندیدی .
تو این ماه کم کم نوع بازی هات و علاقه به عروسک هات رنگ و بوی دخترونه گرفته مثلا باعروسک نخودی ات که یه شیشه شیر کوچولو داری چنان خاله بازی میکنی و بهش شیر میدی که انگار خودتو مامان واقعی اون میدونی
خدایا ازت ممنونم به خاطر هدیه ارزشمندی که بهم دادی
تا ابد بدهکارتم خداجونم
عزیزم این چندتا عکس اول مربوط به هفته اول 20 ماهگیت که
خونه آتاجوون بودیم و هوا زمستونی بود
قدم زدن کنار پارک ساحلی دز .مامان به قربون اون ژست گرفتنت
نفسکم عاشق بازی کردن رو چمنهایی
اینروزها یکم برای گرفتن عکس باهمون همکاری میکنی اینم یه نمونه از ژستهای جدیدت
خوشگل مامان عاشق رقص آب و نوری هستی که تو پارک دولت تعبیه کردن
هروقت بریم اونجا میری کنار حوض اب محو تماشای رقص اب میشی و با
هر پرش اب ذوق میکنی و دست میزنی .مامان به قربون اون ذوق کردنات
تاب بازی تو پارک یه مزه دیگه داره مگه نه نبات کوچولو؟
خانم کوچولو تو نوبت کوتاهی مو در آرایشگاه کودک ، اما متاسفانه با خانم ارایشگر
همکاری نکردی و نتونستیم موهاتو مرتب کنیم.اما تا تونستی حسابی نقاشی کردی
قند ونباتم خسته نباشی از بازی و پیاده روی تو پارک
اولین خرید دخترم با سلیقه شخص اش از هایپر مارکت : تخمرغ کیمیدی
خیلی هم ازش خوشت میاد بهش هم میگی "توپوگو " مدام باهاش بازی میکنی
خب خسته نباشین دوستان عزیزم ممنون که وقت گذاشتین و
عکسهای منو دیدین .تا پست بعدی بووووووس و بای