اولین سیاحت دخترم ....
امروز جمعه 27 دی وقتی از خواب پا شدم دیدم هوا خیلی عالیه یه جورایی بهاریه .یک دفعه به سرم زد
بریم هواخوری بعد یه مدت هوای سرد و بارونی حیف همچین هوایی رو از دست بدیم، واسه همین به
همسرم پیشنهاد دادم بریم پارک شایلینم از همچین هوایی استفاده کنه و هم پارک رو ببینه . از وقتی
خوشگلم دنیا اومده این واسه اولین بار بود که داشت میرفت گردش.خلاصه حوالی ظهر آماده شدیم
رفتیم پارک خانواده ، خیلی شلوغ بود همه از این فرصت هوای بهاری استفاده کرده واسه ناهار اومده
بودن.کالسکه شایلین رو با خودمون برده بودیم ، خوشگلمو سوار کالسکه اش کردیم داخل پارک
گردوندیم. نازگلم با تعجب و کنجکاوی به اطرافش نگاه میکرد ، به درختها ، بچه های در حال بازی ،
آدمهای در حال رفت و آمد. بالاخره بعد کنجکاوی های فراوان خسته شد و خوابید. ما هم یه مقدار تو
پارک نشستیم و از هوای عالی استفاده کردیم بعد هم برگشتیم خونه ،جای همه تون خالی
بهمون خیلی خوش گذشت .شایلین هم اذیت نکرد ( آخه دفعات قبل تا پامونو میذاشتیم بیرون گریه و
بی قراری شایلین امونمونو میبریدو از اومدنمون پشیمون میشدیم ) .
اما یه چیزی امروز یادم رفت بردارم اونم دوربین بود در نتیجه نشد عکس درست و حسابی از شایلین
بگیرم با گوشیم دو تا عکس گرفتم که حداقل واسه وبلاگ چیزی داشته باشم.اگه عکسها بی کیفیته به
بزرگی خودتون ببخشین
انشالله دفعات بعد سعی میکنم این اصل کاری رو فراموش نکنم.