فلفل نبين چه ريزه ...بشكن ببين چه تيزه ؟
سلام به همه دوستان گلم بالاخص پاره تنم شايلين جون همين اول كار از همه به خاطر تاخيرم تو گذاشتن
پست هاي جديد عذر خواهي ميكنم آخه علت داره ، علتش هم اينه كه ما كه واسه تعطيلات عيد اومده
بوديم شهرمون دوم فروردين مادربزرگم فوت كرد وما كل تعطيلات سرمون گرم برگزاري مراسم ترحيم
واسشون شد ، آخر تعطيلات هم بابا نادر برگشت دزفول و منم به خاطر وضعيت روحي مامانم موندگار
شدم تا بعد چهلم برگردم خونه .خواستم اين مطلب رو بگم كه علت اين كه نميتونم تند تند پست جديد
بزارم و يا نظرات رو تائيد كنم همينه انشالله وقتي برگشتم جبران ميكنم
و اما اندر حكايت امروز ما : جونم واستون بگه هفته بعد تعطيلات يه روز زن دايي و دختر داييم اومدن
خونمون سرمون گرم صحبت پيرامون موضوعات مختلف از جمله بچه داري و ... شد اين مدت هم عسل
مامان گرم بازي با اسباب بازي هاش و سينه خيز رفتن به سمت اشياي مختلف بود تا اينكه خسته شد
و قصد خوابيدن كرد شروع كردم به خوابوندنش اما كيه كه بخوابه از ما اصرار از شيطون خانم انكار
خلاصه چند ساعتي دور هم بوديم تا اينكه زن داييم قصد رفتن كردن زنگ زديم آژانس تا ماشين بفرستن
تو اين فاصله زن دايي و دختر داييم گفتن شايلين رو بده بغل ما تا باهاش بازي كنيم ( اينم بگم ها دختر ما
در كنار بيقراري واسه خواب يه دلبري و شيرين كاري واسه اطرافيان هم ميكرد كه همين هم باعث شد
تا آخرين لحظه همه بغلش كنن باهاش بازي كنن ) يه لحظه واسه كاري از پيششون رفتم نگو تو اين
فاصله پهلوان پنبه ما با پس سر يه ضربه محكم به زير چشم زن داييم ميزنه بيچاره زن داييم صداشو
هم در نمياره كه چه دردي ميكشه خداحافظي ميكنن و ميرن .چند روز بعد تو مراسم مادر بزرگم ديدم
زير چشم زنداييم كبود شده به چه بزرگي انگار خورده به جايي يا كسي با مشت زده ازش كه پرسيدم
باورم نشد كه كار شايلين هستش ،خيلي خجالت كشيدم و كلي ازشون عذر خواهي كردم.
هر كس كه ميومد و علت رو جويا ميشد و ميفهميدن كار كيه به شاهكار هنري دخترم لبخند ميزدن كه يه
بچه هشت ماهه و اين كبودي .فكر كنم تو كل شهر معروف شديم كه شايلين در حق زن داييش چه
شاهكاري كرده و مصداق اين ضرب المثل شديم :
فلفل نبين چه ريزه ....... بشكن ببين چه تيزه