شایلین جونشایلین جون، تا این لحظه: 10 سال و 8 ماه و 13 روز سن داره
پیوند بهار دلهامونپیوند بهار دلهامون، تا این لحظه: 13 سال و 7 ماه و 28 روز سن داره

فرشته تابستونی من

کنجکاوی هایی کودکانه از جنس شایلین

1393/5/14 17:08
نویسنده : مامان بهناز
385 بازدید
اشتراک گذاری

                                

 

تو این پست مامان بهناز می خواد یه گوشه از کنجکاوی های شایلین جونش رو تو 11 ماهگیش

در قالب تصویر تعریف کنه .

تو 11 ماهگی و در ادامه روند پیشرفت اینجانب در زمینه کشف محیط اطراف و صد البته خرابکاری که

پیش زمینه این کشف هست من که تو اواسط این ماه تونستم اولین قدمهای زندگیمو بردارم

دنیایی از تحرک نامحدود به روم باز شد، از صبح که چشمهامو باز میکنم شروع میکنم به راه

رفتن ( هنوز یکم مبتدیم و نمیتونم زیاد خودمو کنترل کنم و زودی می افتم اما به نظز مامانم هرروز پیشرفتم

و پشتکارم واسه درست راه رفتن قابل تحسینه    )  دیگه زیاد دوست ندارم

تو بغل کسی باشم ، همش دلم می خواد به جاهای مختلف خونه سرک بکشم و به همه چی

دست درازی کنم ، اگه هم بخوان مانعم بشن به علت خطرناک بودن  چنان جیغ بنفشی میکشم

که نگو .وسایل بازی و سرگرمی من این روزها بیشتر از اینکه اسباب بازی هام باشه وسایلی

مثل گوشی تلفن و موبایل ، کنترل تلویزیون ، وسایل مختلف آشپزخونه و..... کلا هر وسیله ای

که به درد بزرگترها میخوره نه نی نی ها خندونک 

 

Фея

 

 

 

                          http://zibasaz.niniweblog.com/

 

 

این روزها با گوشی موبایل خوب سرگرم میشم خصوصا با اهنگ کودکانه ای که مامانم برام ضبط کرده

عاشق اون آهنگم ، وقتی پخش میشه شش دانگ حواسم میره پیشش

 

 

 

divider-177.gif

 

اینجا هم در ادامه سرک کشیم به اتاقهای خونه آنا جونم رسیدم به بخش تلویزیون ، به نظرم

جالب میاد هم میزش هم وسایل توش . هرقدر هم مامانیم بهم میگه دست نزن خطرناکه حرف حساب

تو گوشم نمیره خودم اونقدر باید باهاشون بازی کنم تا خسته بشم و دست از سرش بردارم عینک 

 

 

 

divider-168.gif

 

 

divider-175.gif

 

 

divider-109.gif

 

 

divider-180.gif

 

یه موقع هایی هم از سر بیکاری به کنترل های خونمون یا خونه آنا جونم گیر میدم ، میگیرم دستم

با خودم اینور و اونور میبرم ، یا تو دستم نگهشون میدارم و هی زیرو رو می کنم شون. دیگه بخوام نهایت

لطفم رو نشون بدم انگشتم رو میزارم رو دکمه هاش هی فشار میدم ، حالا شما تصور کن چه بلایی

سر tv  و برنامه هاش میاد ( از کانال عوض شدن بگیر تا کم و زیاد شدن صدا و

تغییر سایز تصویر و کلا هر برنامه ای که رو دکمه های کنترل کار شده رو یکبار امتحان میکنم خندونک راضی )

و قیافه مامان و بابام تو اون لحظه   خصوصا اگه تو اون لحظه در حال تماشای

برنامه خاصی باشن  

 

 

 

 

 

 

یه سبد اسباب بازی دارم که از بهم ریختنش خیلی خوشم میاد همش دوست دارم واژگونش کنم

و اسباب بازی های داخلش رو دونه دونه پرت کنم به دور و برم ، وقتی وسایل داخلش رو

خالی کردم شروع میکنم با خود سبد و دستگیره هاش بازی کردن  ،حتی یه موقع هایی

انگشتم رو میزارم بین شون و جیغم میره هوا   بعد که ازشون خسته شدم ولشون میکنم

میرم سراغ یه سرگرمی دیگه   . مامانم میمونه با یه اتاق پر از اسباب بازی که دوباره باید

جمعشون کنه تا زیر دست و پا نمونن این کار چند ساعت به چند ساعت مامانم تقریبا به این

روش عادت کرده  

 

 

 

جدا کننده متن, جدا کننده متن جدید, جدا کننده متن زیبا, انواع جدا کننده متن, عکس جدا کننده متن

 

 

جدا کننده متن, جدا کننده متن جدید, جدا کننده متن زیبا, انواع جدا کننده متن, عکس جدا کننده متن

 

 

جدا کننده متن, جدا کننده متن جدید, جدا کننده متن زیبا, انواع جدا کننده متن, عکس جدا کننده متن 

 

پسندها (6)

نظرات (11)

سحرمامی آرتین
15 مرداد 93 8:24
حداحفظت کنه عزیزم
مامان شبنم
15 مرداد 93 10:15
الهی خاله فدای او خراب کاریات بره که هرچی باشه دختر خاله شایانی دیگه !!!! هیچ کاریش نمیشه کرد شایان اونقدر از این خرابکاری ها کرد که نگو و نپرس .آخرش واسه خودش مردی شده. ولی فکر کنم قیافه من و مامانت موقع خرابکاری شماها دیدن داره . ولی بهناز جون فکر نکنی این ریخت و پاش ها وقتی دخملون بزرگ بشه تموم میشه ها !!!!! نخیر بدتر هم میشه . ولی هیچ کاریش نمیشه کرد . عزیز دلمون هستن دیگه . الهی فدای جفتشون بشم که خیلی فضول تشریف دارن . راستی جهت راحتی کارتون یه کنترل خراب بدین دست خانم خانمها (البته مشابه کنترل اصلی باشه ) تا tvرو خراب نکنه و هم اینکه مزاحم شماها نشه . (یکی از راه حل های خلاصی از خرابکاری های شایان جون تو اون سن )
مامان بهناز
پاسخ
ممنون شبنم جون واقعا یه موقع هایی ازدست اینوروجک کم میارم واون نو موقع هاست [تعجمرسی از راهنماییت فکر باید کم کم به این راهکار هم فکر کنیم ب]
mamane aysel
15 مرداد 93 11:47
سلام عزیزم خوبی خدا بدنده بمیرم برات که اینهمه مریض شدی جیگری هزارماشالله با شیطونیات عزیزم خشگلم دوستت داریم ومیبوسیمت راستی خانمی شما ساکن کدوم شهر هستین؟
مامان بهناز
پاسخ
سلام آیسان جون خدا نکنه .مرسی خاله جون با چشمهای خوشگلت میبینی،
خاله سانی
15 مرداد 93 19:34
الهیییییییی اخه با هر وسیله ای هم فقط چند دقیقه سرگرمن زودی پرتش میکنن کنار.امان ازین کنترل بازی[ماچ ]
مامان بهناز
پاسخ
وای وای نگو سانی جون دلم پرهاز این کنترل بازی ، خرابش نکن دست بردار نیستن
الهام
16 مرداد 93 12:07
عزیزم فدای اون راه رفتن قابل تحسینت می بینم که داری مستقل میشی و به استقلالت خیلی اهمیت میدی علیرضا هم مثل شما عاشق کنترل بود تازه الان فصل گل و بلبلی شماست و احتمالا اینه پوزیشن مامانت:""
مامان بهناز
پاسخ
ممنون الهام جون به ما سر میزنی ، نگو نگو دلم پر عاشق وسایل درو برش هستش دیگه دارم کم میارن حتی یک ثانیه هم نمیتونم تنهاش بزارمسراز جاهایی درمیراه
مامانی غزل جون
16 مرداد 93 13:02
فدای شیطنت هات بشم عزیزم عاشقتم
مامان بهناز
پاسخ
مدسی خاله جون از ابنکه به سر میزنی، منم غزل جونیم رو خیلی دوسش دارماز طرف نی نی شایلین محکم ببوسش
پریسا مامان کیان
17 مرداد 93 17:16
سلاااااااااااااااااام به به مثل همیشه توضیحات کامل دادی بهناز جون. ماشالله به شیطنتات خاله کیانم دقیقا همین شکله خدا حفظشون کنه این ورروجکا رو راستی شایلین ترکی هم متوجه میشه یا نه؟ فقط فارسی باهاش صحبت میکنین
مامان بهناز
پاسخ
سلام پریسا جون ممنون از اینکه به ما سر میزنی نگو عزیزم واقعا یه موقع هایی کم میارم هر وسیله ای واسشون بازیچه دستشون،، خدا کیان جون رو هم واسه شما حفظ کنه نه عزیزم یه چند دفعه موقع صحبت باهاش از کلمات ترکی استفاده کردم دیدم واکنشی نشون نمیده ، تو خونه همش باهاش فارسی صحبت میکنیم ، اخه شرایط محیطیمون ایجاب میکنه که فعلا زبون اصلیش فارسی باشه، منظرم سالش که شد و فارسی رو کامل یاد گرفت باهاش ترکی کار کنم ، خیلی دوست دارم ترکی رو هم یاد بگیره آخه یه زبون کامله نه لهجه
مامان آرزو و بابا سجاد
17 مرداد 93 18:16
خوســـــــــــــــــــــــمل خانوم فدات فدات
خاله خانوم
19 مرداد 93 4:36
چه دختر شیرین و قشنگی دارین خدا حفظ کنه این فرشته رو راستی منم برای عشق خاله پست جدید گذاشتم دوست داشتی سربزن
مامان بهناز
پاسخ
ممنون خانمی از حضورتون .حتما بهتون سر میزنم
مامان آنیسا
20 مرداد 93 8:41
آحه چرا شما ها انفدر شیطون بلاشدین ما از دست آنیساشیطون تا حالا دو تا کنترل عوض کردیم - بسکه پرتشون میکنه
مامان بهناز
پاسخ
فکر کنم ماهم همین جوری پیش بریم تاچند وقت دیگه کنترل لازم بشیم
مامان ارمیتا
5 مهر 93 9:04
مرسی خاله جون انشا الله همیشه سالم باشی گلم