13 ماهگیت مبارک قند عسلم
مامانی بالاخره بعد یه مدت طولانی که خونه آتا و آناجون بودیم برگشتیم خونمون . این مدت جای همه دوستان خالی خدارو شکر خوش گذشت.
وقتی وارد خونمون شدیم همه چیز واست تازگی داشت خصوصا اتاقت با اسباب بازی هات تا یکی دو ساعت باهاشون مشغول بودی اما بعدش شروع کردی به گریه و بیقراری نمیدونم دلیلش چی بود حتی حاضر نبودی پاتو تو اتاق پشتی بزاری ( با اینکه اونجا داشتم کار میکردم و هی صدات میکردم که شایلین بیا ) احتمال دادم که مربوط به دلتنگیت واسه آتا و آنا و عزیز و عمو و دایی جونت که داری با زبون خودت میگی( تو این مدت خیلی بهشون وابسته شده بودی و مدام از صبح تا شب پیششون بودی و باهاشون بازی میکردی ) منو بابایی خیلی تلاش کردیم تا سرتو مشغول کنیم تا زیاد احساس دلتنگی نکنی اما زیاد اثر نداشت و این بهونه گیری های شما تا 2 روز بعد هم ادامه داشت
جونم واست بگه از کارها و شیطنتهای 13 ماهگیت :
نازدونه مامان از وقتی وارد 13 ماهگیت شدی بزرگ شدن و فهمیده تر شدنت رو لمس میکنم . تو این ماه نسبت به دو سه ماه قبل بیشتر به حرکات و رفتارهای ما دقت میکنی و سعی میکنی زودی یاد بگیری
خصوصا تو حرف زدن که ماشالله هزار ماشالله پیشرفت کردی یه شیرین زبونی هایی میکنی که همون لحظه مامانی می خواد درسته قورتت بده ( این پیشرفت تو حرف زدنت رو مدیون زحمات مامان و بابای گلم هستم که از همون روز اول که رفتیم خونشون شروع کردن به یاد دادن کلمات به شما .جاداره از همین جا ازشون تشکر مخصوص و ویژه بکنم که خیلی برات زحمت کشیدن .مامان و بابای عزیزم خیلی خیلی ازتون ممنونم بی نهایت دوستون دارم
دایره لغاتت نسبت به 12 ماهگیت بیشتر و تلفظت بهتر شده در حدود 20 کلمه رو میگی ، نازگلم وقتی علاقه تو واسه یادگیری کلمات و تلفظ درستشون میبینم تصمیم دارم از اون فلش کارتها برات بخرم تا روند صحبت کردنت سریعتر و بهتر بشه .
دایره لغات شایلینی : بابا _ مامان _ آتا _ آنا _ دایی _ عمو _ عزیز _ پا _ دس ( دست ) مو _ در _ داس _ دو _ سه _ ماهی _ ماه _ آش _ تابی ( تاب بازی ) _ دسشویی ( قربونت برم که کلمه به این سختی رو میگی ) آمام ( حمام ) جیز ( چراغ ) نی نی _ ماشین _ شایین ( وقتی بهت میگیم اسمت چیه ؟)
نازگلم تو این ماه شناختت از محیط و اشیای دور و برت زیاد شده و اسم بیشترشون رو میدونی مثل اسم اسباب بازی هات ( هواپیما ، خرسی ، آپو ( هاپو ) ماشین ، جوجو و..... ) بالشت ( وقتی بهت میگیم برو شایلین بالشت رو بیار تا بخوابی قربونت برم میری با اون دستهای کوچولوت بغلش میکنی و میاری پیشم و خودت دراز میکشی که مثلا داری می خوابی ) کاربرد بعضی از وسایل رو هم میدونی مثل کنترل تلویزیون که میگیری جلوی tv و با یه ژست مخصوص کانالها رو عوض میکنی . مدام گوشی منو بابایی دستته و میزاری رو گوشت و میگی الو الو... یا برنامه های داخلش رو مدام میریزی بهم کم مونده شماره تلفنهایی که تو گوشی هامونه پاک بشه
پایین اومدن از تخت و مبل رو هم یادگرفتی و خدارو شکر خیالم از این راحته که مثل قبل خودتو بی هوا ول نمیکنی . خوشگل خواستنی مامان دیگه جایی از خونه نمونده که شما سرک نکشیده باشی از کمد و کابینت بگیر تا کشوها همش دوست داری با وسایل خونه بازی کنی تا اسباب بازی هات .خونمون عین میدون جنگه کارم فقط جمع کردن ریخت وپاش شماست و شما ناناز خانم هم از اونطرف بریز و بپاش ، تا میبینی وسیله ای داره جمع میشه خصوصا لباسهات تندی میری سراغش و میندازی کف اتاق چقدر هم از این کارت ذوق میکنی الهی مامان به قربون اون ذوق کردنات بره هرچقدر دوست داری بریز بهم فدای یه تارموت، مهم اینه که تو شاد باشی و لبات همیشه بخنده همه این کارها به اقتضای سنته
مامان جون اون چیزهایی که یادم مونده بود رو برات نوشتم وگرنه شیرین کاری هات و شیرین زبونی هات بیشتر از این حرفهاست .
ماهگیت مبارک شایلین
این چندتا عکس مربوط به اکتشافات بنده توی کشوی تلویزیون خونه آناجونمه
مدل جدید آب خوردن نفس مامان ( تا چند وقت آبپاش رو که میدیدی میاوردی میدادی دستمون
که به کف دستات و پاهات خصوصا دهنت آب بپاشیم با این کار خیلی ذوق زده میشدی
دلبرکم عاشق پرنسس های بالای تختت هستی ، تا میبینیشون میخندی و میگی :نی نی
مامانی این عکس و طرز نگاهتو خیلی دوست دارم مثل یک خانم باوقار ایستادی و ژست گرفتی