خانوم خانوما درآرایشگاه کودک
شیرینکم ، ماه بانوی کوچولویم امروز پنج شنبه 16 بهمن 93 در آخرین روز از 17 ماهگیت برای اولین بار رفتی آرایشگاه تخصصی کودک هیوا که از قبل برات وقت گرفته بودم .
نگران بی قراری و عدم همکاریت با خانم آرایشگر بودم اما وقتی وارد آرایشگاه شدیم فضای کودکانه اونجا باعث سرگرمی و ارتباط برقرار کردنت با خانم آرایشگر شد. اول خانم آرایشگر باهات کمی گپ زد و بعدش برات کارتون موزیکال گذاشت شما هم حسابی مشغول کنجکاوی وسایل دوروبرت شدی و اصلاح موهات با ست اصلاح مخصوص خودت که از همونجا برات تهیه کردیم شروع شد. اوایل کار خوب همکاری کردی اما وقتی به کوتاهی چتری هات رسیدیم شروع کردی به نق زدن و بیقراری و مدام میگفتی " نه " منو بابایی و خانم ارایشگر هم به هر طریق ممکن سعی کردیم حواستو پرت کنیم تا کار اصلاح تموم بشه .در مجموع خدا رو شکر دختر خوبی بودی و زیاد اذیت نکردی .
نفس زندگیم ، همیشه به داشتنت میبالم و از خدا به خاطر نعمتش شاکرم
برای دیدن عکسهام بفرمایید ادامه مطلب
ازتون ممنونم
خرگوش کوچولوی مامان قبل اصلاح
وقتی دخملی خسته بشه و نخواد همکاری کنه دست به دامان آهنگ موزیکال گوشی خانم ارایشگر میشیم
و بالاخره کار اصلاح موی نانازم تموم میشه ..........
اینم شایلین گلم بعد اصلاح مبارکت باشه عزیزم