دختر دوست داشتنی 22 ماهه ام
از من نپرس که چقدر دوستت دارم که دوست داشتنت تمام نشدنی است
از من نپرس که چه آرزوهایی برایت دارم که آرزوهایم برایت بهترین های دنیاست
از من نپرس که چقدر خواستنی هستی که خواستنت بی انتهاست
از من نپرس که چقدر عاشقتم که عشقت تکرار نشدنی است
ماهگیت مبارک پرنسس کوچولوی زندگی مون
عزیز دلم ، فرشته کوچولوی خونمون تو این پست مطالب مربوط به 22 ماهگیت رو برات مینویسم.
ببخشید که دیر به دیر وبتو آپ میکنم از بس که کل وقت مامانی رو به خودت اختصاص میدی دیگه فرصت و انرژی برام نمیمونه که بیام عکس و مطلب جدید از شیطونی هات و شیرین زبونی هات بزارم و مجبورم کارهای مربوط به 1 ماه اخیرتو تو ذهنم نگه دارم و تو یه پست تا جایی که ذهنم یاری میکنه بنویسم.
ماشالله هزار ماشالله تو این ماه تو جمله بندی خیلی پیشرفت کردی و میتونی جملات دو کلمه ای و 3 کلمه ای یا بعضا بیشتر هم درست کنی ، درکت از معانی واژگانی که به کار میری بالاتر رفته. مثلا : بابا کار داره ( زمانی که بابایی تو اتاقش مشغول کاره ) ، سلام بابایی ، سلام مامانی ، افتاد ( وقتی چیزی روی زمین می افته ) آجیل بخوره ( یا هر خوردنی که اسمشو بلد باشی ) آب بیز ، آب بده ، نون تازه ( به نون باگت و نون صنعتی میگی ) نون بربری ( که خیلی دوست داری ) بزرگ شدی ، عیبه , زشته ( وقتی کار بدی انجام میدی به خودت میگی ) لم بده ، بغل بابا بشینه ، صندل بشینه صبحونه بخوره ، دست میشوره ، قوی بشی نانا بشی ( وقتی ازت میپرسیم غذا میخوریم که چی بشیم ؟ ) خاموش شد ( وقتی تی وی خاموش میشه ) نترس بابا پیشته ( وقتی از چیزی میترسی )
اسم کوچیک مامان و بابا و خودت و فامیلیت رو یاد گرفتی . شهر محل زندگی مون و آنا و آتا رو هم میدونی .بهت میگیم مامان و بابا رو چقدر دوست داری دستهاتو کامل باز میکنی و میگی " اینقد دوست داره " و ازمون می خوای که ماهم اتدازه دوست داشتنوم رو بهت نشون بدیم .
در 15 امین روز از 22 ماهگیت تونستی از سکوی اشپزخونه بدون کمک گرفتن از دستهات بالا بری . بالا رفتن از پله ها به کمک نرده ها رو هم یاد گرفتی ، وقتی میریم پارک میتونی از پله های سرسره بری بالا .سرسره بازی رو خیلی دوست داری خصوصا از نوع تونلی.
دختر قشنگم از ماه پیش علاقه پیدا کردی که تو اوردن سفره و وسایلش بهمون کمک کنی و اونقدر ذوق اینکار رو داری که ماهم به خاطر شما دیگه رو میز ناهار خوری غذا نمیخوریم و رو زمین سفره پهن میکنیم . به توپ و توپ بازی هم علاقه عجیبی داری وقتی میریم اسباب بازی فروشی چشمت همش دنبال توپ تا عروسک و وسایل خاله بازی من و بابایی موندیم که شما که دختری چرا اینقدر به بازی های پسرونه علاقه داری .تو خونه هم بیشتر با توپ هات سرگرم هستی .
روز به روز کنجکاوی هات و شیطنت هات داره بیشتر میشه و کشوها کمدهای خونه از دست شما در امان نیستن مدام در حال سرک کشی و پیدا کردن وسایل جدید برای بازیت هستی تا اینکه بخوای با اسباب بازی هات سرگرم بشی . علاقه عجیبی به یادگیری مطالب کتابها و مجلات داری و همش دوست داری یه کلمه یا اصطلاح جدید یاد بگیری .میری مجلات رو میاری و میزاری جلوت و از من هم میخوای که حتما پیشت بشینم ورق میزنی و هر تصویری که به نظرت جالب اومد رو دست میزاری روش و ازم میخوای که اسمشو بگم خصوصا عکس نی نی که باشه می خوای اسمهاشون رو یاد بگیری.
شیرین زبونم یکی دیگه از سرگرمی هات که علاقه که چه عرض کنم عاشقشی "هوش چین هات " از وقتی از خواب پامیشی تا موقع خوابیدن دستت و باهاشون بازی میکنی .به صورت دوره ای به یکی از حیوانات این مجموعه علاقه مند میشی و برات عزیز و مهم میشه و باید همیشه دستت باشه و امان از لحظه ای که گم بشه دیگه دست از سرمون برنمیداری و مدام تکرار میکنی که فلان حیوون کجاست ؟ ( این مجموعه 60 حلقه تصاویر حیوانات و میوه های مختلف که تو پستهای قبلی عکسشو گذاشتم ) نقاشی کردن رو هم خیلی دوست داری و تو این دو ماه اخیر چندتا دفتر نقاشی و مداد رنگی تموم کردی ( فعلا نقاشی هات در حد خط خطی کردنه اما ازمون می خوای که عکس گل و خونه و خورشید و درخت و ..... بکشیم.)
پرنسس خوشگلم برای گرفتن قد و وزنت هم خیلی خوب باهامون همکاری میکنی چند دفعه اول فقط میرفتی روی ترازو مینشستی یا مدام وول خوردی و اصلا نمیشد وزن درستت رو بخونیم اما تو این ماه دیگهمثل یه خانم میری بالای ترازو صاف وایمیسی تا عدد تثبیت بشه و تا ما نگیم هم پایین نمیای .برای گرفتن قدت هم میری کنار دیوار وایمیسی و مدام میگی " قد " ماهم مییام قدتو اندازه میگیریم .خیلی اینکارو دوست داری.
قربون بهونه شیرین زندگیمون برم که روز به روز شاهد بزرگ شدن و فهمیده شدنت هستیم و
هر لحظه خدارو به خاطر داشتنت شاکریم.
قربونت برم مامانی وقتی بهت میگیم وایسا ازت
عکس بگیریم اینجوری صاف وایمیسی
خوشگلم در حال پاساژ گردی ، نمیدونستی کجا رو نگاه کنی
مدام ویترین مغازه ها رو نگاه میکردی و میدویدی حسابی ذوق کرده بودی
آخر سر یکجا وایسادی تا تونستم ازت عکس بگیرم
وروجک خانم وقتی هوس نشستن روی چهارپایه میز توالت میکنه
یه عصر تابستونی وقتی نازگلم همه دوستانش رو به تختش دعوت میکنه
مامانی این عکستو خیلی دوست دارم انگار تو آسمونی میون ابرها
عسلم چقدر دوست جونی داره ؟ میزاری با منم دوست بشن ؟
وسط بازی انگار یه چیزی چسبیده به دستت توهم که حساس ....!
شیرین زبونم هر لحظه با تو بودن برایم ماندنی است
ممنون از اینکه تا آخر مطالب ما رو همراهی کردین
تا پست بعدی بای