روز خوب تو شهربازی
شیرین زبونم ، دختر زیبایم تو این روزهای بلند و گرم تابستون بعضی روزها که حوصله ات سر میره میریم شهربازی .
وقتی ازت میپرسیم داریم کجا میریم شروع میکنی به گفتن ماشین سواری ، پارک ، سوسره ،تاب تاب ، تاتان خلاصه که عاشق پارک رفتنی تا اسمشو میاریم بدو میری طرف در تا کفشهاتو بپوشی و بری.
بهتره بقیه گردش رو به روایت تصویر ببینین.
اول میریم سراغ تاب تاب
بعد اینکه حسابی یه دلی از تاب بازی دراوردی میری سراغ سرسره
اول سوار سرسره های ساده دوقلو میشی
قربون اون ذوق کردنات نازگلم معلومه خیلی خوشت میاد
بعد اینکه از این نوع سرسره خسته شدیم یک ان چشممون به نوع دیگه ای
از سرسره به نام تونلی می افته و دلمون می خواد که اونو هم امتحان کنیم
اول یه ژست عکاسی میگیریم ( به اصرار مامانی )
مامان و بابای عکاس باشی در حال ثبت لحظه به لحظه
سرسره بازی خانم کوچولوشون
فدای دختر نازم برم اینجا واسه اولین بار تونستی
تنهایی بشینی تو سرسره و من کمکت نکردم
یه نگاه کامل به دوربین برای مامان بابای عکاس
تا حداقل یه عکس درست و حسابی از فندقشون داشته باشن
مرسی عزیزم که اینقدر هوای مارو داری
بسه دیگه چقدر عکس ازم میگیرین
من که رفتم پایین
دفعات قبل برای سوار شدن به سرسره تونلی حتما باید کمکت میکردم تا بتونی بشینی
اما این سری خودت تنهایی نشستی اصلا هم نترسیدی
حسن ختام شهر بازی هم پیست ماشین برقی
ماشین بازی پدر و دختری