واکسن 4 ماهگی

نازگلم روز دوشنبه 16 دی که مصادف با پایان چهارماهگیت بود با بابایی برای زدن واکسن که شامل فلج

اطفال و سه گانه بود به مرکز بهداشت مراجعه کردیم یه مقدار نگران اذیت بعد واکسنت بودم آخه تو

واکسن دو ماهگیت تا دو - سه روز اذیت بودی و بداخلاقی میکردی .

قبل رفتن با مسئول واکسن صحبت کرده بودم که باز کمبودی در رابطه با فلج اطفال هست

یا نه ایشون هم گفته بودن که فعلا کمبودی نیست  اما ممکنه وسط هفته تموم بشه بسته آخر رو باز

کردن و مراجعه کننده هم زیاد؛ اگه هم تموم بشه تا  هفته بعد طول میکشه تا بیاد .ماهم به خاطر این

قضیه صبح زود خوشگلمو آماده کردیم و بدو رفتیم .از شانس ما اون روز هوا ابری و بارونی بود تو راه همش

دعا میکردم تا برسیم واکسن تموم نشه اخه سر واکسن دو ماهگیت هم قطره فلج اطفال تموم شده بود

یک ماه طول کشید تا بیاد کار من هم شده بود هر هفته به بهداشت زنگ بزنم جویای حال بشم.

خلاصه سرتونو درد نیارم با هزار نذر و نیاز رسیدیم مرکز بهداشت .اول رفتیم بخش واکسیناسیون خیلی

شلوغ بود طوری که باید نوبت میگرفتیم ؛ مامان به قربونت بره اول سه گانتو زدن البته من دل نگاه کردن به

آمپول زدنت رو نداشتم و بغل بابایی بودی یکم گریه کردی اما زود آروم شدی بعد هم قطره فلج اطفال رو

تو دهنت ریختن؛شانس بزرگی که آوردیم این بود که آخرین قطره فلج اطفال واسه شایلین شد ( میبینید

دل نگرانی های من بیخود نبود ) بعدش رفتیم واسه قد وزنت که خدا رو شکر نرمال بودن .بعد خونه اومدن

هر٤ ساعت یکبار بهن استامینوفین میدادم تا تب نکنی؛ خدارو شکر عصری فقط یکم گرم بودی زیاد تب

نکردی؛کمپرس سرد همانجام میدادم تا پات ورم نکنه .تا دو روز بداخلاقی میکردی.اینم از احوالات دخترم

تو واکسن ٤ ماهگیش.

                                    عکسهای دخترم قبل رفتن به مرکز بهداشت