اولین مرواریدهای ماه زندگیم
اولین مروارید زیبای شایلینم تو تاریخ 27 فروردین 93 یعنی معادل هفت ماه و یازده روزگی جوانه زد
البته بگم ها به همین راحتی هم در نیومدن از یکی دو هفته قبلش یه جورایی بداخلاقی و بیقراری میکرد هرچی دستش میومد میبرد دهنش و فشار میداد خصوصا یک هفته مونده به دندون در آوردن اسهال (یکی در میان )و سوختگی ادرار خوشگلم رو اذیت کرد.منم واقعا مونده بودم که علت این سوختگی و اسهال چی میتونه باشه فکرم همش سراغ غذاهایی که میخورد میرفت دوروز آخر هم اونقدر بیحال و بی حوصله بود که دلم براش کباب شد هرقدر باهاش بازی و صحبت میکردیم اصلا واکنش نشون نمیداد دیگه داشتم کم کم نگران میشدم که این بچه چشه ( لثه هاشو چک میکردم تا اینکه دو روز آخر متوجه یه لکه سفید شدم ) فردای اون روز هم دیدم یه چیز تیز ریزی به دستم خورد خیلی خوشحال شدم اول به مامانم گفتم بیاد ببینه تا مطمئن بشیم بعد به بابا نادر زنگ زدم و خبر دندون در آوردن دخترمونو بهش گفتم خیلی خوشحال شد و تبریک گفت .
خدارو شکر تو مدت دندون در آوردن دخترم خوب غذا میخورد و زیاد بد غذایی نکرد . دومین مروارید ماهم رو تو تاریخ 12 اردیبهشت تو راه برگشت به دزفول متوجهش شدم که دراومده، شیطون خانم با انگشتهای مامانش بازی میکرد یکدفعه انگشتم رو برد دهنش و محکم گاز گرفت وقتی انگشتم رو در آ وردم دیدم رد دوتا دندون رو انگشتم مونده .(فکر نمیکردم دندون دوم به این زودی وبا فاصله تقریبا دو هفته در بیاد )
خلاصه کلام شایلین جونم تا پایان هشت ماهگی دوتا دندونش رو در آورد انشالله مبارکت باشه ناناز خانم ، عشقم .آش دندونی دخترم رو هم مامانم زحمتش رو کشید و پخت دستش درد نکنه ، جای همه دوستان خالی
خیلی هم خوشمزه شده بود .فقط عزیزم شرمنده مامانی به کل یادش رفت از آش دندونیت عکس بگیره تا تو وبلاگت بذارم