پرنسس گوشواره دار
سلام به همگی ما دوباره اومدیم ببخشید که دیر اومدیم آخه وقتی واسه مامانم نمیذارم که بیاد آپ کنه
یک عالمه مطلب تو ذهن مامانیم هست که می خواد بنویسه اما خدا میدونه فرصت کنه یا نه
امروز اسفند ٩٢ (پنج ماه و بیست و یک روزگیم ) با مامان و بابا رفتیم پیش اقای دکتر واسه سوراخ کردن گوش البته خودم به شخصه از این موضوع اطلاعی نداشتم خیلی سرحال و خندون بغل بابایی نشسته بودم و به نی نی های دیگه نگاه میکردم بعضی هاشون خواب بودن و بعضی هاشون در حال جیغ و گریه ،
خلاصه نوبتمون شد و وارد اتاق شدیم اول یه خانمی با یه جعبه پر گوشواره اومد پیش مامانم و ازش
خواست یکیشو انتخاب کنه اون گوشواره ها هم دو نوع بودن یکی ایرانی و یکی امریکایی که ضد
حساسیت بود مامان و بابا هم نو ضد حساسیتشو انتخاب کردن ،
بعد اقای دکتر وسایل سوراخ کردن گوش رو آورد منم از همه جا بی خبر داشتم به مامانم می خندیدم نگو که مامان بیچارم داره از شدت نگرانی و دل نازکی قالب تهی میکنه ،اقای دکتر اول گوشهامو با الکل استریل کرد بعد گوشواره هارو گذاشت رو دستگاه و همزمان سوراخ کرد اولش نفهمیدم چی شد بعد در عرض چند ثانیه جیغم رفت هوا اما هیچ کس به صدای گریه ام اهمیت نداد و اون یکی گوشم رو هم سوراخ کرد .منم تا میتونستم جیغ زدم تا اینکه مامان منو بغل کرد و نوازشم کرد یکم آروم شدم اما همچنان هق هق گریه ام براه بود تا اینکه تو ماشین مامانی جغجغه ام رو داد دستم و باهاش مشغول شدم و به کل یادم رفت چی شده بود و کمی بعد هم تو مسیر خونه خوابم برد.
اینم چندتا عکس از پرنسس کوچولوم بعد از سوراخ کردن گوشاش